به گزارش خبرنگار وسائل، رونق بیسابقه بازار سرمایه در حالی رخ میدهد که بخش واقعی اقتصاد در رکودی عمیق فرو رفته است. این موضوع به خوبی نشان میدهد بخش اعتباری اقتصاد ایران، مستقل از بخش واقعی عمل کرده و در برخی موارد حتی رقیب بخش واقعی است.
در همین راستا حجت الاسلام مهدی مظهر یادداشتی به پایگاه وسائل ارائه کرده است. مشروح این نوشتار را در ذیل میخوانید:
مدتی است که بازار سرمایه ایران رونقی بیسابقه را تجربه میکند و بسیاری از مردم که تا مدتی قبل هیچ آشنایی با بورس نداشتند، مشتاقانه وارد عرصه سرمایهگذاری در بورس شدهاند. در این میان اما، برخی کارشناسان نظر دیگری دارند.
برخی معتقدند قیمت سهام در بورس، حباب دارد و روزی این حباب خواهد ترکید و عده زیادی از تازهکارها و بیتجربههای بورس ضرر خواهند کرد. در مقابل برخی دیگر به استناد شواهدی معتقدند رشد قیمت سهام در بورس، در نتیجه سازوکار بازار و نیروهای عرضه و تقاضاست و خبری از حباب نیست.
برخی نیز معتقدند این هجوم مردم به بازار سرمایه فرصتی است برای رونق تولید و تنها تهدید را در این میان، کماطلاعی تازهواردان میدانند که نیاز به آموزش دارد. اما موضوعی که در این میان به نظر میرسد مورد غفلت واقع شده است، انحراف بورس از هدف اصلی آن است.
بخش واقعی و بخش اعتباری اقتصاد
در یک تقسیمبندی کلی میتوان اقتصاد را به دو بخش واقعی و اعتباری تقسیم کرد. بخش واقعی اقتصاد، بازار کار و بازار کالا و خدمات است که اثر واقعی در رفاه مردم جامعه دارد. در این بخش است که از ترکیب نیروی کار و سرمایه، محصولات واقعی تولید میشود و مورد استفاده و مصرف آحاد جامعه قرار میگیرد.
رشد بخش واقعی است که میتواند به عنوان معیاری برای سنجش رفاه عموم مردم تلقی شود. در مقابل، بخش اعتباری اقتصاد همچون بازار سرمایه و بازار پول، بخشهایی از اقتصاد هستند که اگرچه بیارتباط با بخش واقعی نیستند، اما اثر مستقیم بر تولید و رفاه مردم ندارند. بخشهای اعتباری قرار است تسهیل کننده جریان سرمایه و نقدینگی در بخش واقعی اقتصاد باشد و همچون قلب تپندهای، سبب تأمین مالی بخش واقعی و تسهیل گردش مالی در این بخش شوند.
طبیعی است که مکتب اقتصادی اسلام نیز چنین کارکردی را برای بخش اعتباری به رسمیت شناخته و از چنین ابزاری که در خدمت تولید و اشتغال و رفاه اجتماعی است، حمایت میکند. با این حال جای این سئوال وجود دارد که آیا بخش اعتباری در اقتصاد امروز کشور، در خدمت بخش واقعی است یا تبدیل به رقیب بخش واقعی شده است؟!
حدّ و مرز بخش اعتباری اقتصاد تا کجاست؟
یکی از چارچوبهای کلان مکتب اقتصادی اسلام، محدود کردنِ بخش اعتباری اقتصاد تا جایی است که در خدمت بخش واقعی باشد؛ اما در صورتی که این بخش بخواهد تبدیل به رقیب بخش واقعی شود، با ایجاد محدودیتها و ممنوعیتهایی، جلوی این انحراف را گرفته است.
به عنوان نمونه، اسلام از سودِ حاصل از واسطهگری غیر مولد در اجاره، مزارعه و جعاله منع کرده است تا سودجویان نتوانند صرفاً با انعقاد یک قرارداد حقوقی و بدون هیچ نقشی در فرایند تولید، سودی به دست آورند. طبیعی است در صورتی که چنین معاملهای جایز میبود، بخشی از گردش مالی در بخش اعتباری بدون آنکه وارد فرایند تولید شود، سودآور بوده و انگیزه را برای ورود به بخش واقعی از میان میبُرد.
پیوند بخش اعتباری اقتصاد با بخش واقعی تا آنجا اهمیت دارد که برخی محققان اقتصاد اسلامی معتقدند حرمت ربا در اسلام به این دلیل بوده که بازار پول در خدمت بخش واقعی اقتصاد قرار گرفته و مستقل از بازار کالا و خدمات عمل نکند. اما آیا بازار سرمایه در ایران، در خدمت بخش واقعی اقتصاد است یا مستقل از آن؟
درباره ماهیت سهام شرکتهای سهامی، نظریه غالب در میان فقها، دیدگاهی است که معتقد است سهام، ماهیتاً سندِ یک دارایی است و خودش فی نفسه یک دارایی مستقل نیست. بر این اساس معامله روی سهام شرکتها در واقع خرید و فروش بخشی از داراییهای شرکت (یا به طور دقیقتر، سهم مشاعی از خودِ شرکت) است و اوراق سهام، چیزی جز سندِ این دارایی نیستند؛ بر اساس این مبنا، اساساً خرید و فروشِ سهام، خرید و فروش دارایی واقعی بوده و کاملاً در پیوند با بخش واقعی اقتصاد است.
در مقابل این دیدگاه، برخی محققین ادعا کردهاند که سهام شرکتها و اوراق بهادارِ بینام بیشتر به یک مالِ مستقل شباهت دارند تا سندِ یک دارایی. بر این اساس، معامله روی سهام و اوراق بهادار، معامله روی یک دارایی اعتباری است که این دارایی ارتباط چندانی با داراییِ حقیقی ندارد.
به عبارت دیگر، بازار سرمایه، بازارِ داراییهای اعتباری است و گردش مالی در این بازار، کاملاً مستقل از بخش واقعی خواهد بود مگر بخش اندکی از آن که صرف تأمین مالی شرکتهای حاضر در بورس میشود. دیدگاه اخیر اگرچه هیچ گاه نتوانسته در فضای مباحث حقوقی و فقهی عرض اندام کند و همواره به عنوان یک دیدگاه شاذ تلقی شده است، اما به نظر میرسد با واقعیتهای موجود سازگاری بیشتری دارد!
بخش اعتباری اقتصاد ایران، مستقل از بخش واقعی
رشد بیسابقه شاخص سهام در بورس در حالی رخ میدهد که رکود بر فضای اقتصاد کشور سایه افکنده است. در شرایطی که نقدینگی در کشور در سالهای اخیر رشد بیسابقهای داشته و علیرغم گردش مالی بزرگ در بازار سرمایه و حجم بالای سپردههای سرمایهگذاری در نظام بانکی، باز هم بسیاری از بنگاههای اقتصادی در کشور از مشکل کمبود سرمایه در گردش رنج میبرند. همه این شواهد نشان میدهند که بخش اعتباری اقتصاد، نه در خدمت بخش واقعی بلکه کاملاً مستقل از آن و به عنوان رقیب بخش واقعی عمل میکند.
بازار سرمایه که قرار بود بستری برای تأمین مالی شرکتهای تولیدی باشد و با جذب سرمایههای خرد چرخ تولید را بگرداند، اکنون تبدیل به یک بازار سفتهبازانه شده است که سرمایهگذاران نه از بازدهی شرکتها، بلکه از افزایش قیمتِ سهام آنها ـ که هیچ ارتباطی به عملکرد شرکت ندارد ـ کسب سود میکنند.
البته مسئولان دولتی که در رشد سرسامآور نقدینگی در سالهای اخیر بیتقصیر نبودهاند، از هجوم این حجم نقدینگی به بازار سرمایه استقبال میکنند چراکه این بازار را بیخطرترین گزینه برای مهار آثار مخرب این حجم از نقدینگی میدانند! در هر حال باید منتظر ماند و دید داعیهداران اقتصاد اسلامی و فقه الاقتصاد، چه واکنشی به این انحراف بزرگ در بازار سرمایه نشان خواهند داد./701/241/ح